دلم کز بادهٔ جبار شد مست ... تنم کز صحبت دلدار شد مست ... نه من تنها در این میخانه مستم ... از این می همچو من بسیار شد مست ... از آن می جرعهای دادند به منصور ... انا الحق میزد او بر دار شد مست ... از آن می جرعهای پاکان چشیدند ... جنید و شبلی و عطار شد مست ... تو کز حسن و جمال خویش مستی ... علی با تیغ ذوالفقار شد مست ... گلستان هرم را سر کردند ... چو دیدم سر به سر گلزار شد مست ... به میخانه گذر کردم چو دیدم ... خطیب و قاضی و خمار شد مست ... به روح پاک شمس الدین تبریز ... که مولا بر سر بازار شد مست