توبه زمعاصی بُکُن ای دوست همین روز ... فردا که اجل سر برسد،هیچ ثمری نیست ... ما قبل تو رفتند زدنیا به تو عبرت ... اَندَر گذر عمر تو را يك نظری نیست! ... گه گاهی به پروندهی اعمال نظر کن ... شايد كه زاخلاص در آن هيچ اثری نیست ... هر شب به ترازو بگذار نیک و بدت را ... این دستور شرعست ودرآن هیچ ضرری نیست ... بی توبه و بی توشه اگر رفتی از اینجا ... آنجا به جز افسوس وفغان و شرری نیست ... روزی که بیاید ملک الموت به سویت ... نه راه فراری ونه هیچ راه دری نیست ... روحت بکشد در نظر اهل و عیالت ... در گور به جز اعمال صالح سپری نیست ... چند روز بگریند به حالت کس و کارت ... جز صاحب اموال و میراث بری نیست ... شاهی چه گدا تا ته گورت برسانند ... برتن کفنی داری، زمالت خبری نیست