آرشیو اشعار
-
دلگیرم از وقتی که می گریی … دلخونم از اشکی که می ریزی … پایت برهنه روی قلب من … تا غصه در جانم برانگیزی … می فهمم ات مرد بلوچستان … از دردِ جانسوزی که لبریزی … دنیا برایت فقر آورده است … جز آن ندادت ارمغان چیزی … گریه نکـــن جانم فدای تو … مَردی که از این غصه بُگریزی … همچون «کهور» یا«چِش»، محکمتر … کی بشکنی ازباد پائیزی … هستی مقاوم،بشکنی حتی، … از ریشه می دانم که می خیزی … چون کوه تفتان استواری تو … آن صخره های محکم وتیزی … دست خدا پشت سرت ای مرد … باید زغم خوردن بپرهیزیسروده را با نوای مُنشدین زیر بشنوید:
-
خیر خلقی بهترینی یا نبی ... رحمة للعالمینی یا نبی ... ای دل از مهر تو در محراب جان ... ذاکر وصف تو پنهان و عیان ... هر کسی (؟) به عشقت مبتلا ... من ولی مجنون و در عشقت فنا ... جان من صد جان و هر جان وقف تو ... ناتوانم در بیان وصف تو ... هر چه گویم یا نبی با صدق و دل ... نعت رویت را کم است و من خجل ... یا شفیع الخلق فی یوم التلاق ... ناجی ما باش در آن اتفاق ... گرچه ما را لطف شایسته نیست ... دیده و دل از خطاها رسته نیست ... امت عاصی بس دارد امید ... کلهم منک شقی أو سعید ... خیر خلقی بهترینی یا نبی ... رحمة للعالمینی یا نبی ... یا نبی اشفع لنا عند الرحیل ... من عذاب النار فی یوم عظیمسروده را با نوای مُنشدین زیر بشنوید:
-
ای خدایا ، عشق خود را ... بر قلب ما ، هدیه بنما ... بگذار از تو ، روشن باشد ... این جان ، تا ما شویم شیدا ... بر ما بنگر ، ای مهربان ... ای بهر ما ، آرام جان ... از عشق تو ، لبریزیم ... با قلب و چشم و دلی گریان ... دنیا گردید ، آمال ما ... رحمی فرما ، برحال ما ... این گمراهی است،یارب بنگر ... گشته سیاه قلب ما ... بر ما بنگر، ای مهربان ... ای بهر ما، آرام جان ... از عشق تو ، لبریزیم ... با قلب و چشم و دلی گریان ... لطفی بنما ، مهربان ... دستی داریم ، به آسمان ... امید ما ، تنها تو هستی ... ما را یارب یاری رسان ...سروده را با نوای مُنشدین زیر بشنوید: